اولین کارخانه های اسباب بازی شناخته شده در قرن پانزدهم در آلمان در نورنبرگ ظاهر شدند، جایی که انجمن های صنفی استادکاران متخصص در ساخت چوب از اواخر دهه 1300 تشکیل شده بودند.
بعدها، در دهه 1500، هلند نیز شروع به تولید عروسک های چوبی و تفنگ اسباب بازی ساچمه ای پلاستیکی کرد، که تولید فرانسوی در گچ و پاپیه ماشه در پایان قرن به آن اضافه شد.
به طور خاص، یک مدل لباس بسیار شیک و گران قیمت ایجاد شد که فقط برای خانواده سلطنتی و طبقات اشراف ساخته شده بود، به نام “parisienne”، زیرا در پاریس ساخته شده بود.
همراه با عروسک و لباس های آن، تولید تصفیه شده اشیاء کوچک نیز آغاز می شود: ظروف گرانبها، کیت های مجلل، خانه های استادانه.
اهمیت بازی در رشد روانی کودک از دیرباز شناخته شده بود و برجسته ترین متفکران بر نقش تربیتی بازی کودک تاکید داشتند.
در سال 1600، جان لاک فیلسوف و مربی انگلیسی (1632 – 1704) معتقد بود که یادگیری از طریق بازی برای کودک ضروری است: تصور آموزشی او فوق العاده جاری است.
“تمام بازی ها و انحرافات کودکان باید در جهت ایجاد عادات خوب و مفید باشد، در غیر این صورت باعث ایجاد عادت های بد می شوند.
هر کاری که کودکان در آن سنین ملایم انجام می دهند تا حدی در آنها تاثیر می گذارد و از آن گرایش خوبی دریافت می کنند یا خیر. بد؛ و هر چیزی که چنین تأثیری دارد را نباید نادیده گرفت» (Thoughts on Education, La nuova Italia, Florence, 1992, pp. 177 – 178).
ظهور کتاب لاک در سال 1693 مطمئناً شکاف بسیار کوچکی در باورهای عمیقاً ریشهدار پیوریتان در انگلستان ایجاد کرد، اما فیلسوف با حمایت از ارزش مثبت بازی، اولین کسی بود که کنجکاوی کودکان را تشویق کرد و آن را ابزار یادگیری مهمی در نظر گرفت.
کمتر از یک قرن بعد، در سال 1762، “امیلیو اثر ژان ژاک روسو (1712 – 1778) منتشر شد که در آن بر جنبه بسیار مهم دیگری تأکید شد: بازی به عنوان منبع شادی، بهترین محرک برای فعالیت کودک.
روسو با تأثیر فوقالعاده کار خود، به تنهایی نمیتوانست باورهای محافظهکارانهتر در مورد تربیت کودک و نقش بازی را شکست دهد.
ایدههای روشگرایی و انگلیکنیسم در جامعه مطرح میشد، به ویژه در انگلستان انجیلی، که تأیید میکرد که اراده کودکان باید متوقف شود و در نتیجه بازی باید منع و اسباب بازی ممنوع شود.